وبلاگ میا وان

در وبلاگ شخصی میا وان می توانید مطالب متفاوت و جدیدی را که خودم ترجمه کرده ام به صورت فارسی بخوانید ^-^

وبلاگ میا وان

در وبلاگ شخصی میا وان می توانید مطالب متفاوت و جدیدی را که خودم ترجمه کرده ام به صورت فارسی بخوانید ^-^

گاهی اوقات ، به همین سادگی نیست

شروع به نوشتن کنید ... همه حداقل در حوزه ذهن خلاق ، به عنوان یک رویاپرداز شروع به کار می کنند - ما آرزو داریم که نویسنده باشیم ، هنرمند باشیم ، و آرزوی رسیدن به قد بلندهایی را داریم که به ما الهام می دهند. من یکی از آن رویابین ها بودم. کودکی من سرزمین عجایب الهام بود ، و الهام بخشیدن از ذهن جوانم را از هر لحظه پر می کرد. 

من می خواستم هر آنچه را که می دیدم بکشم ، هر آهنگی را یاد بگیرم ، براساس هر کاریکاتور بی احترامی توجه آن روز را جلب کنم ، داستان بنویسم. این در نوجوانی ادامه داشت و من دائماً سعی می کردم استعدادهایم را برای بیان جهان از طریق چشم یک کاوشگر ابدی درست کنم. سرانجام در یک مدرسه هنری معتبر پذیرفته شدم ، جایی که عکاسی را به عنوان اشتیاق واقعی خود به صورت خلاصه کشف کردم. 

 
ادامه مطلب ...

4 مرحله ای که شما را از اعتیاد آزاد می کند

هنگامی که برای اولین بار روند "بهبودی" خود را شروع کردم گیج و مبهوت شدم. به نظر می رسید که من بسیاری از افراد را دارم که پیشنهاد کمک می دهند ، اما همه آنها از زوایای مختلف آمده اند. شما روانپزشکانی را دارید که بیشتر با دارو درگیر هستند. شما روانشناسان و مشاوران آنجا را در اختیار دارید تا از طریق افکار و احساسات دردسرساز به شما کمک کنند.
شما ممکن است تعداد زیادی پزشک و متخصص دیگر داشته باشید که جنبه های خاصی از وضعیت جسمی شما را بررسی می کنند. اگر خوش شانس باشید ، این افراد با یکدیگر صحبت می کنند و رویکرد خود را هماهنگ می کنند. اما حتی می دانستم که همه آنها به نوعی به من کمک می کنند ، اما هرگز نمی توانستم ببینم که چگونه همه چیز با هم ترکیب شده است. من نمی توانستم تصویر کلی از چگونگی بازسازی زندگی خود را ببینم - تا کنون.
 
ادامه مطلب ...

وقتی که پدرت سعی دارد تو را بکشد!

اول ، من می خواهم کاملا روشن کنم که پدر بیولوژیکی من ، که در کانادا زندگی می کند ، سو ab استفاده کننده من نیست. مادرم که بسیار بد دهن و غفلت می کرد ، مدتی قبل از دو سالگی پدر بیولوژیکی ام را ترک کرد. می خواهم سردرگمی ایجاد نشود. من پدر بیولوژیکی خود را ملاقات کرده ام ، و او از نوع "بچه های ضربه" نیست.

اما مردی که من با او بزرگ شده ام نوع کاملاً متفاوتی است. او در واقع یک قاتل و شکنجه گر کودک محکوم است که طی چند روز پس از آنکه خانواده من به نوعی از شر او خلاص شدند ، نوزاد را شکنجه کرد و به مرگ کشته شد.

  ادامه مطلب ...

شما دقیقاً همان چیزی هستید که بدنبال آن هستید

گاهی آرزو می کنم کاش آدم راحت تری بودم. مواقعی وجود دارد که دلم می خواهد شدت کمتری داشته باشم و رانندگی کمتری داشته باشم - وقتی می خواهم صدا را کم و فقط استراحت کنم. من نیاز عمیقی به امنیت دارم و اخیراً از خودم می پرسم که احساس امنیت در زندگی که زندگی می کنم برای من چه کاری لازم است؟

قبلا فکر می کردم پول است. بعد از بزرگ شدن ضعیف و دست و پا زدن برای گرفتن هر نوع دست در طبقه متوسط ​​پایین ، می دانم که بدون آن کار کردن چگونه است. اما همچنین یاد گرفته ام که هر چقدر هم که به حساب پس اندازم بریزم یا اینکه قبض هایم را با پول باقی مانده بپردازم ، احساس امنیت را در من پر نمی کند.

  ادامه مطلب ...