وبلاگ میا وان

در وبلاگ شخصی میا وان می توانید مطالب متفاوت و جدیدی را که خودم ترجمه کرده ام به صورت فارسی بخوانید ^-^

وبلاگ میا وان

در وبلاگ شخصی میا وان می توانید مطالب متفاوت و جدیدی را که خودم ترجمه کرده ام به صورت فارسی بخوانید ^-^

آیا خودشیفتگان شرور یا معلول هستند؟

اختلالات شخصیتی اغلب پاسخی به ضربه است. و درمان اختلال شخصیت خودشیفته تقریباً غیرممکن است زیرا باعث می شود فرد مبتلا به NPD بازی های فکری با درمانگران انجام دهد. این واقعا یک اختلال شخصیت افتضاح است.

 متأسفانه ، این بدان معناست که در حالی که مهارت های ارتباطی بین فردی آنها از دیدگاه بازاریابی / روابط عمومی درجه یک است ، روابط آنها بسیار سطحی است و مبتنی بر یافتن منبع تغذیه ایگو آنها در تلاش بیهوده است تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشند. آنها واقعاً به دلیل اختلال شخصیت خود کاملاً گره خورده اند و درمان NPD تقریباً غیرممکن است زیرا خودشیفته ها با ذهن درمانگرها بازی های فکری انجام می دهند و به اندازه کافی آسیب پذیر نیستند تا درمان مفید باشد.

 

 

متأسفانه ، جامعه نه تنها رفتار خودشیفتگی را عادی می کند (در حالی که قربانیان ضربه را نیز گریزان و سرزنش می کند) بلکه آن را تشویق می کند. سرمایه داری رویای خودشیفتگی است زیرا تنها قانون "مرگ با بیشترین اسباب بازی ها" است. تنها راه مقابله با فردی که از اختلال شخصیت خودشیفته رنج می برد این است که با کاهش تماس با او و محدود کردن توانایی او در آسیب رساندن به محل کار ، تغذیه آن را متوقف کنید.


من شخصاً با سو abuse استفاده خودشیفته از خانواده و همچنین صاحبخانه ها و هم اتاقی ها دست به گریبان بوده ام و معتقدم قطع کردن آنها بهترین تصمیمی است که گرفته ام. کاملاً واضح بود که آنها فقط با من بحث می کردند تا من بتوانم خودم را به سطح آنها برسانم و مقابله کنم و علاقه ای به بحث یا حل مسئله ای که آنها مطرح می کردند نداشتند. آنها فقط به طور سیستماتیک لیستی از ناامنی های من را مرور می کردند و می دیدند چه چیزی باعث می شود خونسردی ام را از دست بدهم که تنها هدف آنها است. خنده دار بود اگر خیلی غمگین نبود. و آنها این کار را کردند زیرا من سعی کردم آنها را با همان استانداردی که مرا رعایت می کردند نگه دارم. آنها تحریک شدند. و من فهمیدم که همه کارهای خوبی که آنها برای من انجام دادند نظافت و چیزی است که باید در بانک بگذارم و بعداً به عنوان سیاه نمایی احساسی استفاده کنم. سرانجام توانستم ببینم که هیچ کاری انجام نداده اند و گفته اند هیچ ارتباطی با هر آنچه "اشتباه" من است و همه چیز با این اختلال شخصیتی که در آن گرفتار شده اند ، ندارد. این آزاد کننده بود اما از اینکه وجود واقعاً هیچ کاری نمی توانستم بکنم تا آنها را از این کار خلاص کنم. به نوعی ، NPD شبیه OCD است زیرا اجباری که برای حفظ خود دارند ، که شامل نفس نفسانی بسیار شکننده آنها نیز می شود ، مانند سرمایه داری برای جلوگیری از صرف نظر از اصول اخلاقی ، هیچ کاری متوقف نخواهد شد.


احساس می کنم متنفر بودن از خودشیفتگان باعث هدر رفتن انرژی من می شود و بهترین راهکار دیدن این موارد برای افراد معلول است (که مستلزم پذیرش این مسئله است که اختلالات شخصیتی و همچنین همه چالش های بهداشت روانی ، یک معلولیت معتبر و قابل توجه است و نه نشانه ای از ضعف یا چیزی که به سادگی شامل انتخاب های بهتر می شود) ، با محدود کردن اطلاعاتی که به آنها می دهید و دامنه مکالمات خود را به طور کلی و تنظیم انتظارات خود ، درگیر بازی های فکری آنها شوید.


انتظارات برآورده نشده منشأ بسیاری از احساسات بد است و در مواردی که به خودشیفتگان مربوط شود ، امری همیشگی خواهد بود ، خصوصاً از آنجا که آنها عاشق طعمه زدن و تغییر مردم هستند. این بدان معنا نیست که افراد خودشیفته نباید برای کارهایی که انجام داده اند با عواقبی روبرو شوند اما نباید انتظار داشت که به جز گرفتار شدن ، برای هر کاری پشیمانی اتفاق بیفتد. حتی بعضی ها به اینکه چه تعداد از افراد بدرفتاری کرده اند افتخار می کنند. رنگ آمیزی خودشیفتگان به عنوان شرورانی که "باید بهتر بدانند" و "باید بهتر رفتار کنند" اما فقط انتخاب نکنند مانند این است که به یک فرد پرخاشگر بگویید تمام کاری که باید انجام دهد این است که دست و پا زدن و پاکسازی را متوقف کنید. نه تنها توانایی آن است ، بلکه شامل دادن قدرت خود به آنها با انتظار برای تغییر آنها و اجازه دادن به انتخاب هایشان وضعیت عاطفی شما را دیکته می کند. بهترین راه برای پس گرفتن قدرت این است که دیگر بازی آنها را متوقف کنید ،


شخصی که مغز او تصمیم گرفت بهترین پاسخ به ضربه و بهترین دفاع در برابر ضربه بیشتر این است که:


طناب زدن با جذابیت و حرکات خوب که به نوبه خود برای سیاه نمایی طعمه های خود عادت می کند


بحث را شروع کنید تا دیگران را عصبانی یا ترسیده یا ناراحت کنید ، اما بدون اینکه بخواهید احساس خوشبختی کنید ، در حقیقت بحث خوبی داشته باشید


مردم را به نور بنزین سوق دهند و آنها را وادار کنند که به خود و واقعیت واقعیت تردید کنند که خودشیفتگی را حتی قدرتمندتر می کند


صرف نظر از اینکه دیگران اخلاقی ، سازگار و همدلانه هستند ، هرگونه توسل به همدلی یا اخلاق را نادیده بگیرند ، زیرا آنها همدلی را نقطه ضعفی می دانند که می تواند مورد سو be استفاده قرار گیرد و باعث آسیب دیدگی بیشتر شود و به همین دلیل است که آنها در وهله اول اینگونه هستند و آنها مطابقت با قوانین و اخلاق را نه تنها در زیر آنها بلکه نوعی تسلیم می دانند که ضربه آنها بسیار ترسناک ساخته است و بنابراین چیزی در اطراف آنها دیواره ای بسیار بلند و ضخیم است.


بعید به نظر می رسد که یک خودشیفته هرگز آسیب دیدگی خود را برای کسی آشکار کند ، با این فرض که به طور کلی آن را سرکوب نکرده اند ، زیرا از آن شرمسار هستند و همدلی و اعتماد به نفس در مقامات مسئول را مقصر آن می دانند.


در مجموع. اختلال شخصیت خودشیفته واقعاً یک زندان وحشتناک و غیر قابل نفوذ است / چرخه معیوب افراد خودشیفته در آن قفل شده اند و نمی توانند از آن خارج شوند زیرا قدرت اصلی غریزه آنها برای جلوگیری از آسیب دیدگی است که باعث می شود آنها هرگز به اندازه کافی برای دریافت کمک آسیب پذیر نباشند. ما هرگز نمی توانیم انتظار داشته باشیم که آنها تغییر کنند زیرا آنها فقط به طور موقت تغییر می کنند تا شما را به عقب بکشند تا بتوانند به بازی شما ادامه دهند. ما فقط می توانیم آنها را برای کسانی که هستند ببینیم و ارتباط خود را با آنها محدود کنیم و در مورد مرزها بسیار محکم عمل کنیم وقتی چاره ای نداریم جز تعامل با آنها.


tl؛ dr این معمولاً یک اختلال شخصیتی است که برای محافظت از آنها در برابر سو abuseرفتاری که بیزاری از ضربه آن چنان نیرومند است ایجاد می شود که در رفتارهای مضر خود قفل شده اند و باید حداقل در طول بازوها و گفتگوهایی که دامنه آنها بسیار محدود است ، نگهداری شود. و مرزهای سخت مهم است که نگذارید آنها باعث شوند در خودتان شک کنند یا از اینکه نتوانستید بحث قانع کننده ای برای مقابله با آنها پیدا کنید احساس بدی پیدا کنید. آنها غالباً بحث و جدال را شروع می کنند تا خونسردی شما را از دست بدهند یا اینکه احساس ناتوانی کنید و برتری خود را کسب کنید. آنها در یک حلقه معیوب ایجاد شده توسط آسیب دیدگی حبس شده اند و هیچ کاری شما هرگز تغییری در آن ایجاد نمی کنید یا رفتار آنها با شما تغییر نمی کند. برچسب زدن به عنوان "بد" هیچ کمکی به شما نمی کند. بهتر است دور شوید و آنها را فراموش کنید. زندگی آنها در حال حاضر از هر آنچه می خواهید برای آنها آرزو کنید بدتر است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد